this weblog is for abet the english language

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلمات کاربردی انگلیسی» ثبت شده است

100 فعل پرکاربرد انگلیسی

لیست 100 فعل پرکاربرد و مرکب چند بخشی انگلیسی
100most common English phrasal verbs
100Frequently used Phrasal Verbs
.
همراهان عزیز توجه داشته باشید.
بعد از یه مدت که انگلیسی کار می کنید،دقیقا خودتون تشخیص خواهید داد و یا همین الان که دارید این پست رو می خونید متوجه شده اید که یه فعلهایی وجود داره که دو بخشی اند.
.
مثلا Go down, Take in , Take away, Pull up و .....
.
اینها Phrasal verbs هستند. یا فعلهای عبارتی
استفاده از این افعال در نوشتارتون و صحبت هاتون باعث میشه که دقیقا مثل یک انگلیسی زبان باشید.
.
البته نه اینکه هم معنی اون فعل به صورت تک قسمتی و معمولی وجود نداشته باشه هان. نه
شاید فعل تک قسمتی اش هم وجود داشته باشه. اما بکار بردن Phrasal verb نشون میده که شما خیلی خوب سوار بر صحبت هاتون هستید. و تسلط خوبی دارید.
.
تعریف فارسی فعل عبارتی:
فعلی است که از دو یا چند کلمه ساخته شده است و این کلمات روی هم رفته، نقش یک فعل را بازی می‌کنند و با هم به عنوان یک واحد واژگانی در واژگان اهل زبان ذخیره می‌شوند.
.
دوستان دقت کنید
لیستی که در پایین آمده است گروهی از افعال مرکب را به همراه توضیح آن در بر میگیرد.
به خاطر داشته باشید که انگلیسی زبانان در زبان محاوره ای بیشتر از افعال مرکب استفاده می کنند و افعال تک بخشی (مانند "investigate"به جای "look into" را در متن های نوشتاری مورد استفاده قرار می دهند.
.
در لیست زیر : به خاطر داشته باشید که افعال ستاره دار (*) جدا نشدنی هستند و حرف اضافه بلافاصله باید پس از بخش اصلی فعل قرار گیرد.
به عنوان مثال: I called on Dan درست است نه !I called Dan on . افعالی که ستاره دار نیستند افعال جداشدنی هستند که در آنها حروف اضافه یا بلافاصله پس از فعل قرار می گیرد یا پس از مفعول جمله،
به عنوان مثال:
I brought the children up
یا
I brought up the children
هر دو درست هستند.
.
نکته مهم:
به خاطر داشته باشید که در مورد افعال جداشدنی چنانچه مفعول جمله یک حرف اضافه باشد باید در بین بخش اصلی فعل و حرف اضافه قرار گیرد
(I brought them up درست است نه I brought up them).
.
نکته و دقت :
بدیهی است که با جستجو نمودن هر کدام از این افعال عبارتی در گوگل هزاران مثال خواهید یافت.
.
لطفا" از اون مثالها یکی دو تاش رو در کامنت بگید همراه با ترجمه که دیگران هم یاد بگیرند.
.
سپاس از همراهی شما
.
انگلیسی مثل آب خوردن
.
این هم از لیست:
--------------------------
Ask out
دعوت از یک خانم یا آقا برای قرار ملاقات
===========
B
Bring about
موجب شدن
.
Bring up
1- تربیت بچه ها ۲- مطرح کردن یک موضوع
===========
C
Call back
جواب تماس تلفنی کسی را دادن
.
Call in
دعوت برای حضور در یک محل رسمی برای امری خاص
.
Call off
لغو کردن
.
Call on*
1-ملاقات کردن
2-در کلاس درس از شاگرد سؤال پرسیدن
.
Call up
تماس تلفنی برقرار کردن
.
Catch up (with)*
به سطح کسی رسیدن
.
Check in*
در هتل ثبت اطلاعات کردن
.
Check into*
تحقیق کردن
.
Check out
1- از کتابخانه کتاب گرفتن
۲- تحقیق کردن
.
Cheer up
شاد کردن یا بخشیدن حسی خوب به کسی یا گروهی از افراد
.
Clean up
تمیز و مرتب کردن
.
Come across*
یافتن شانس انجام کاری
.
Cross out
خط زدن
.
Cut out
کار آزار دهنده ای را متوقف کردن
===========
D
Do over
تکرار کردن
.
Drop by*
سرزدن
.
Drop in (on)*
سرزدن
.
Drop off
چیزی یا کسی را در محلی گذاشتن
.
Drop out (of)*
ترک درس و مدرسه کردن
===========
F
Figure out
یافتن پاسخ منطقی برای یک سؤال یا مسئله
.
Fill out
فرمی را تکمیل کردن
.
Find out
پی بردن به اطلاعات
.
Get along (with)*
یک رابطه خوب داشتن
.
Get back (from)
1- از جایی برگشتن
۲- دوباره دریافت کردن
.
Get in, get into*
1- داخل ماشین شدن
۲- وارد شده یا رسیدن به یک محل
.
Get off*
از یک وسیله نقلیه خارج شدن یا پیاده شدن
.
Get on*
ورود به یک وسیله نقلیه
.
Get out of*
1- از یک وسیله نقلیه خارج شدن
۲- از یک عمل ناخوشایند جلوگیری کردن
.
Get over*
بهبود یافتن از بیماری
.
Get through*
خاتمه دادن
.
Get up*
از روی تخت یا صندلی بلند شدن
.
Give back
چیزی راب ه کسی بازگرداندن
.
Give up
انجام کاری را متوقف کردن
.
Go over*
مرور یا کنترل کردن
.
Grow up*
رشد سنی کردن و به بلوغ رسیدن
===========
H
Hand in
تکلیف درسی را تحویل استاد دادن
.
Hang up
1- یک مکالمه تلفنی را قطع کردن ۲- لباسی را آویزان کردن
.
Have on
پوشیدن
===========
K
Keep out (of)
وارد نشدن
.
Keep up (with)*
در یک موقعیت یا سطح ماندن
.
Kick out (of)
کسی را وادار به ترک محلی کردن
--------------------------
L
Look after*
مراقبت کردن
.
Look into*
تحقیق کردن
.
Look out (for)*
مراقب بودن
.
Look over
مرور یا کنترل کردن
.
Look up
در یک کتاب مرجع به دنبال اطلاعات گشتن
===========
M
Make up
1- ساختن ۲- کار قدیم را انجام دادن
===========
N
Name after
اسم کسی را برای بچه انتخاب کردن
===========
P
Pass away*
مردن
.
Pass out
1- توزیع کردن
۲- بیهوش شدن
.
Pick out
انتخاب کردن
.
Pick up
1- کسی را از محلی برداشتن
۲- دست کسی را گرفتن
.
Point out
توجه کسی را جلب کردن
.
Put away
چیزی را در جایی خاص به کناری گذاشتن
.
Put back
به موقعیت قبلی باز گشتن
.
Put off
به تعویق انداختن
.
Put on
پوشیدن
.
Put out
سیگار یا آتش را خاموش کردن
.
Put up with*
تاب آوردن، تحمل کردن
===========
R
Run into
اتفاقی با کسی برخوردن
.
Run across
اتفاقی یافتن
.
Run out (of)
تمام شدن مایحتاج
===========
S
Show up*
ظاهر شدن و مطرح شدن
.
Shut off
یک ماشین، وسیله یا لامپ را از کار نگاه داشتن
===========
T
Take after*
به فردی شبیه بودن
.
Take off
1- در آودن لباس
۲- به مسافرت رفتن
۳- (هواپیما) بلند شدن از زمین
.
Take out
1- کسی رابیرون بردن
۲- حذف کردن
.
Take over
کنترل چیزی را بدست گرفتن
.
Take up
یک فعالیت جدید را شروع کردن
.
Tear down
خراب کردن و با خاک یکسان کردن
.
Tear up
به اجزاء کوچکتر تقسیم کردن
.
Think over
در نظر گرفتن
.
Throw away
دور ریختن و خلاص شدن
.
Throw out
دور ریختن
.
Throw up
استفراغ کردن
.
Try on
پرو کردن لباس
.
Turn down
درجه چیزی را کم کردن
.
Turn in
1- تحویل پروژه درسی
۲- به رختخواب رفتن
.
Turn off
خاموش کردن یک ماشین یا لامپ
.
Turn on
روشن کردن ماشین یا لامپ
.
Turn out
چراغ را خاموش کردن
.
Turn up
تشدید کردن، زیاد کردن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pooya Mostajeran

کلمات کابردی در زبان انگلیسی

dog  – سگ,
cat  – گربه,
fish  – ماهی,
bird  – پرنده,
cow  – گاو,
pig  – خوک,
mouse  – موش,
horse  – اسب,
wing  – بال,


train  – قطار,
plane  – هواپیما,
car  – ماشین,
truck  – کامیون,
bicycle  – دوچرخه,
bus  – اتوبوس,
boat  – قایق,
ship  – کشتی,
tire  – لاستیک,
gasoline  – بنزین
engine  – موتور,
(train ) ticket  –بلیت (قطار),


city  – شهر,
house  – خانه,
apartment  – آپارتمان
street  /road  – خیابان/جاده,
airport  – فرودگاه,
train station  – ایستگاه قطار,
bridge  – پل,
hotel  – هتل,
restaurant  – رستوران,
farm  – مزرعه,
court  – دادگاه,
school  – مدرسه,
office  – اداره,
room  – اتاق,
village  – روستا,
university  – دانشگاه,
club  – کلوب، باشگاه,
bar  – میکده,
park  – پارک,
camp  – اردو,
store  /shop  – فروشگاه/مغازه,
theater  – تئاتر,
library  – کتابخانه,
hospital  – بیمارستان,
church  – کلیسا,
market  – مغازه,
country  – کشور,
building  – ساختمان,
ground floor  – کف زمین,
space  – فضا ,
bank  – بانک,


hat  – کلاه,
dress  – لباس,
suit  – کت‌وشلوار,
skirt  – دامن,
shirt  – پیراهن,
t-shirt  – تی‌شرت,
pants  – شلوار,
shoe(s)  – کفش,
pocket  – جیب,
coat  – کت,
stain  – لکه,


red  – قرمز
green  – سبز
blue  (light  /dark  ) – آبی (تیره / روشن)
yellow  – زرد
brown  – قهوه‌ای
pink  – صورتی
orange  – نارنجی
black  – سیاه
white  – سفید
gray  – خاکستری


son  – پسر,
daughter  – دختر,
mother  – مادر,
father  – پدر,
parent  – والدین,
baby  – نوزاد,
man  – مرد,
woman  – زن,
brother  – بردار,
sister  – خواهر,
family  – خانواده,
grandfather  – پدربزرگ,
grandmother  – مادربزرگ,
husband  – شوهر,
wife  – زن,
king  – پادشاه,
queen  – ملکه,
president  – رئیس‌جمهور,
neighbor  – همسایه,
boy  – پسر,
girl  – دختر,
unmarried woman  – خانم مجرد,
child  – (هم پسر هم دختر)کودک,
adult  – بزرگ‌سال(هم زن هم مرد),
human  (≠ animal) – انسان,
friend  – دوست,
victim  – قربانی,
player  – بازیکن,
fan  – هوادار,
crowd  – جمعیت,
person  – شخص


teacher  – معلم,
student  – دانشجو
student  – دانش‌آموز,
lawyer  – وکیل,
doctor  – دکتر,
patient  – بیمار,
waiter  – پیشخدمت,
secretary  – منشی,
priest  – کشیش,
police  – پلیس,
army  – ارتش,
soldier  – سرباز,
artist  – هنرمند,
author  – نویسنده,
manager  – مدیر,
reporter  – گزارشگر,
actor  – بازیگر,


religion  – مذهب,
heaven  – بهشت,
hell  – جهنم,
death  – مرگ,
medicine  – پزشکی,
money  – پول,
dollar  /euro  – دلار/یورو,
bill  – اسکناس,
marriage  – ازدواج,
wedding  – عروسی,
team  – تیم,
relationship  – رابطه,
racei  – نژاد,
se.x  – سکس(عمل رابطه جنسی),
se.x (gender)  – جنسیت,
murder  – قاتل,
prison  – زندان,
technology  – تکنولوژی,
energy  – انرژی,
war  – جنگ,
peace  – صلح,
attack  – حمله,
election  – انتخابات,
magazine  – مجله,
newspaper  – روزنامه,
poison  – سمی,
gun  – تفنگ,
sport  – ورزش,
race  – مسابقه(ورزشی),
exercise  (workout ) – ورزش,
ball  – توپ,
game  – بازی,
price  – قیمت,
contract  – قرارداد,
drug  – دارو,
sign  – امضا,
science  – علم,
god  – خدا


band  – باند,
song  – آهنگ,
instrument  – ساز موسیقی
music  – موسیقی,
movie  – فیلم  – هنرcoffee  – قهوه,
tea  – چایی,
wine  – شراب,
beer  – آبجو,
juice  – آب‌میوه,
water  – آب,
milk  – شیر,


egg  – تخم‌مرغ,
cheese  – پنیر,
bread  – نان,
soup  – سوپ,
cake  – کیک,
chicken  – جوجه,
pork  – گوشت خوک,
lamb  – بره,
beef  – گوشت گاو,
apple  – سیب,
banana  – موز,
orange  – پرتقال,
lemon  – لیمو,
corn  – غله,
rice  – برنج,
oil  – روغن,
seed  – بذر,
knife  – چاقو,
spoon  – قاشق,
fork  – چنگال,
plate  – بشقاب,
cup  – فنجان,
breakfast  – صبحانه,
lunch  – نهار,
dinner  – شام,
sugar  – شکر,
salt  – نمک,
bottle  – بطری


table  – میز,
chair  – صندلی,
bed  – تختخواب,
dream  – خواب/رویا,
window  – پنجره,
door  – در,
bedroom  – اتاق خواب,
kitchen  – آشپزخانه,
bathroom  – حمام,
pencil  – مداد,
pen  – خودکار,
photograph  – عکس,
soap  – صابون,
book  – کتاب,
page  – صفحه,
key  – کلید,
paint  – نقاشی,
letter  – نامه,
note  – یادداشت,
wall  – دیوار,
paper  – کاغذ,
floor  – کف,
ceiling  – سقف,
roof  – بام,
pool  – استخر,
lock  – قفل,
telephone  – تلفن,
garden  – باغ,
yard  – حیاط,
needle  – سوزن,
bag  – کیف,
box  – جعبه,
gift  – هدیه,
card (birthday ) – کارت تولد,
ring  – حلقه,
tool  – ابزار


clock  – ساعت,
lamp  – لامپ,
fan  – بادبزن,
cell phone  – موبایل,
network (computer)  – شبکه (کامپیوتری) ,
computer  – کامپیوتر,
program (computer)  – برنامه (کامپیوتری),
laptop  – لپ‌تاپ,
screen  – صفحه,
camera  – دوربین,
television  – تلویزیون,
radio  – رادیو


head  – سر,
neck  – گردن,
face  – صورت,
beard  – ریش,
hair  – مو,
eye  – چشم,
mouth  – دهان,
lip  – لب,
nose  – بینی,
tooth  – دندان,
ear  – گوش,
tear  (drop ) – اشک (قطره),
tongue  – زبان,
back  – پشت,
toe  – انگشت شست,
finger  – انگشت,
foot  – پا,
hand  – دست,
leg  – پا,
arm  – بازو,
shoulder  – شانه,
heart  – قلب,
blood  – خون,
brain  – مغز,
knee  – زانو,
sweat  – عرق,
disease  – بیماری,
bone  – استخوان,
voice  – صدا,
skin  – پوست,


sea  – دریا,
ocean  – اقیانوس,
river  – رودخانه,
mountain  – کوه,
rain  – باران,
snow  – برف,
tree  – درخت,
sun  – خورشید,
moon  – ماه,
world  – دنیا,
earth  – زمین,
forest  – جنگل,
sky  – آسمان,
plant  – گیاه,
wind  – باد,
soil /earth  – خاک/زمین,
flower  – گل,
valley  – دره,
root  – ریشه,
lake  – دریاچه,
star  – ستاره,
grass  – سبزه,
leaf  – برگ,
air  – هوا,
sand  – شن,
beach  – ساحل,
wave  – موج,
fire  – آتش,
ice  – یخ,
island  – جزیره,
hill  – تپه,
heat  – گرما,


glass  – شیشه,
metal  – فلز,
plastic  – پلاستیک,
wood  – چوب,
stone  – سنگ,
diamond  – الماس,
clay  – گِل,
dust  – غبار,
gold  – طلا,
copper  – مس,
silver  – نقره,


meter  – متر,
centimeter  – سانتی‌متر,
kilogram  – کیلوگرم,
half  – نصف,
circle  – دایره,
square  – مربع,
temperature  – دما,
date  – تاریخ,
weight  – وزن,
edge  – لبه,
corner  – گوشه,


map  – نقشه,
dot  – نقطه,
consonant  – صامت,
vowel  – مصوت,
light  – نور,
sound  – صدا,
yes  – بله,
no  – نه,
piece  – تکه,
pain  – درد,
injury  – زخم,
hole  – سوراخ,
image  – تصویر,
pattern  – الگو,
noun  – اسم,
verb  – فعل,
adjective  – صفت,


top  – رو,
bottom  – پایین,
side  – کنار,
front  – جلو,
back  – پشت,
outside  – بیرون,
inside  – داخل,
up  – بالا,
down  – پایین,
left  – چپ,
right  – راست,
straight  – مستقیم,
north  – شمال,
south  – جنوب,
east  – شرق,
west  – غرب,


summer  – تابستان,
spring  – بهار,
winter  – زمستان,
fall  – پاییز,


۰-۱۰ :
zero  ,
one  ,
two  ,
three  ,
four  ,
five  ,
six  ,
seven  ,
eight  ,
nine  ,
ten
– یک, دو, سه, چهار, پنج, شش, هفت, هشت, نه, ده.

۱۱-۲۰ :
eleven  ,
twelve  ,
thirteen  ,
fourteen  ,
fifteen ,
sixteen  ,
seventeen  ,
eightteen  ,
nineteen  ,
twenty
یازده, دوازده, سیزده, چهارده, پانزده, شانزده, هفده, هجده, نوزده, بیست,

۲۲,۲۱, …, ۲۹ :
twenty one  ,
twenty two  , … ,
twenty nine
بیست‌ویک, بیست‌ودو,…، بیست و نه

۳۰,۳۱,۳۲,۳۳,…,۳۹ :
thirty  ,
thirty one  ,
thirty two  ,
thirty three , …,
thirty nine
سی، سی و یک، سی و دو، …، سی و نه

۴۰-۹۰ :
forty  ,
fifty  ,
sixty  ,
seventy  ,
eighty  ,
ninety
چهل, پنجاه, شصت, هفتاد, هشتاد, نود,

۱۰۰,۱۰۱,۱۰۲, …, ۱۰۹ :
one hundred  ,
one hundred (and) one  ,
one hundred (and) two  , … ,
one hundred (and) nine  ,
صد، صد و یک، صد و دو،…، صد و نه

۱۱۰, ۱۱۱, ۱۱۲, ۱۱۳, …, ۱۱۹ :
one hundred ten  ,
one hundred eleven  ,
one hundred twelve  ,
one hundred thirteen  , …,
one hundred nineteen
صد و ده، صد و یازده، صد و دوازده، صد و سیزده، …، صد و نوزده

۱۰۰۰,۱۰۰۱, …, ۱۰۱۰ :
one thousand  ,
one thousand one  ,
one thousand ten , …
۲۰۰۰, …
two thousand  , …
۱۰۰۰۰ :
ten thousand
ده هزار
۱۰۰۰۰۰ :
one hundred thousand
صد هزار
(one) million  – میلیون,
(one) billion  – میلیارد,

۱st -first  – اول
۲nd -second  – دوم,
۳rd -third  – سوم,
۴th -fourth  – چهارم,
۵th -fifth  – پنجم,
۶th -sixth  – ششم,
۷th -seventh  – هفتم,
۸th -eighth  – هشتم,
۹th -ninth  – نهم,
۱۰th -tenth  – دهم,
۱۱th -eleventh  – یازدهم,
۱۲th -twelfth  – دوازدهم,
number  – عدد


January ,
February ,
March ,
April ,
May ,
June ,
July ,
August ,
September ,
October ,
November ,
December

ژانویه, فوریه, مارس, آوریل, می, جون, جولای, آگوست, سپتامبر, اکتبر, نوامبر, دسامبر


Saturday  -شنبه ,
Sunday  -یکشنبه ,
Monday  – دوشنبه,
Tuesday  -سه‌شنبه ,
Wednesday  -چهارشنبه ,
Thursday  -پنج‌شنبه ,
Friday  -جمعه


year  – سال,
month  – ماه,
week  – هفته,
day  – روز,
hour  – ساعت,
minute  – دقیقه,
second  – ثانیه,
morning  – صبح,
afternoon  – عصر,
evening  – غروب,
night  – شب,


work  – کار کردن,
play  – بازی کردن,
walk  – راه رفتن,
run  – دویدن,
drive  – رانندگی کردن,
fly  – پرواز کردن,
swim  – شنا کردن,
go  – رفتن,
stop  – ایستادن,
follow  – دنبال کردن,
think  – فکر کردن,
speak  /say  – حرف زدن/گفتن,
eat  – خوردن,
drink  – نوشیدن,
kill  – کشتن,
die  – مردن,
smile  – لبخند زدن,
laugh  – خندیدن,
cry  – گریه کردن,
buy  – خریدن,
pay  – پرداخت کردن,
sell  – فروختن,
shoot  – شلیک کردن (تفنگ),
learn  – یاد گرفتن,
jump  – پریدن,
smell  – بو دادن,
hear (a sound)  – شنیدن (یک صدا),
listen (music)  – (مثلاً به موزیک)گوش کردن,
taste  – چشیدن,
touch  – لمس کردن,
see  – (مثلاً یک پرنده)دیدن,
watch (TV)  – نگاه کردن (مثلاً تلویزیون),
kiss  – بوسیدن,
burn  – سوختن و سوزاندن (مثلاً کاغذ),
melt  – ذوب شدن,
dig  – حفر کردن,
explode  – منفجر شدن,
sit  – نشستن,
stand  – ایستادن,
love  – دوست شدن,
pass by  – رد شدن,
cut  – بریدن,
fight  – جنگیدن,
lie down  – دراز کشیدن,
dance  – رقصیدن,
sleep  – خوابیدن,
wake up  – بیدار شدن,
sing  – آواز خواندن,
count  – شمردن,
marry  – ازدواج کردن,
pray  – دعا کردن,
win  – برنده شدن,
lose  – باختن,
mix  /stir  – ترکیب کردن/هم زدن,
bend  – خم شدن,
wash  – شستن,
cook  – پختن,
open  – باز کردن,
close  – بستن,
write  – نوشتن,
call  – صدا زدن,
turn  – چرخیدن,
build  – ساختن,
teach  – درس دادن,
grow  – رشد کردن,
draw  – نقاشی کشیدن,
feed  – غذا دادن,
catch  – گرفتن,
throw  – پرت کردن,
clean  – تمیز کردن,
find  – پیدا کردن,
fall  – افتادن,
push  – هل دادن,
pull  – کشیدن,
carry  – حمل کردن,
break  – شکستن,
wear  – پوشیدن,
hang  – آویزان کردن,
shake  – لرزاندن,
sign  – امضا زدن,
beat  – زدن,
lift  – بلند کردن,


long  – بلند و طولانی,
short (#long)  – کوتاه,
tall  – دراز و بلند,
short (#tall)  – کوتاه,
wide  – پهن,
narrow  – باریک,
big  /large  – بزرگ,
small  /little  –کوچک ,
slow  – کند,
fast  – تند,
hot  – داغ,
cold  – سرد,
warm  – گرم,
cool  – سرد,
new  – تازه,
old (# new)  – کهنه,
young  – جوان,
old (# young)  – پیر,
good  – خوب,
bad  – بد,
wet  – خیس,
dry  – خشک,
sick  – بیمار,
healthy  – سالم,
loud  – صدای بلند,
quiet  – ساکت,
happy  – خوشحال,
sad  – غمگین,
beautiful  – زیبا,
ugly  – زشت,
deaf  – کر,
blind  – کور,
nice  – خوب,
mean  – بدجنس,
rich  – پولدار,
poor  – فقیر,
thick  – ضخیم,
thin  – نازک,
expensive  – گران,
cheap  – ارزان,
flat  – صاف,
curved  – انحنادار,
male  – مرد,
female  – زن,
tight  – تنگ,
loose  – شل,
high  – مرتفع/بلند,
low  – کوتاه,
soft  – نرم,
hard  – سخت,
deep  – عمیق,
shallow  – سطحی,
clean  – تمیز,
dirty  – کثیف,
strong  – قوی,
weak  – ضعیف,
dead  – مرده,
alive  – زنده,
heavy  – سنگین,
light (#heavy)  – سبک,
dark  – تاریکی,
light (#dark)  – روشنایی,
nuclear  – هسته‌ای,
famous  – مشهور


i  – من,
you  – تو,
he  – او,
she  – او,
it  – آن,
we  – ما,
you  – شما,
they  – آن‌ها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pooya Mostajeran