this weblog is for abet the english language

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فعل های انگلیسی» ثبت شده است

آموزش may_might

جملات مثبت
  شکل اصلی فعل may/might فاعل

today

study

 

may

might

I

You

He/She/It

We

You

They

من/تو/او/ما/شما/آنها ممکن است امروز درس بخوانیم.

 

جملات منفی
  شکل اصلی فعل not may/might فاعل

today

study

 

not

may

might

I

You

He/She/It

We

You

They

من/تو/او/ما/شما/آنها ممکن است امروز درس نخوانیم.
  • May و Might جزء افعال مُدال هستند و افعال مدال از افعال کمکی می‎باشند. با استفاده از این افعال، معنایی را به یک فعل اصلی اضافه می‎کنیم.
  •  May و Might هم مثل همۀ افعال مُدال قبل از شکل اصلی فعل می آیند و برای تمام فاعل‎ها یکسان هستند و صرف نمی‎شوند.
  •  May در مقایسه با Might احتمال قوی تررا بیان می کند. هر دوی آنها برای بیان احتمال در زمان حال و آینده بکار می‎روند.
  • برای May و Might شکل اختصاری وجود ندارد: 
  • They mightn't do.   (نادرست)
  • معمولاً از May  و Might  در Yes/No questions (سوالات آری/خیر) برای زمان آینده استفاده نمی‎شود و به جای آن، will یا be going to بکار می‎رود.
سوالات آری/خیر
شکل اصلی فعل   فاعل WILL
come?   she Will
آیا او می آید؟
شکل اصلی فعل GOING TO فاعل BE
study going to you Are
آیا تو میخواهی درس بخوانی؟
پاسخ کوتاه
NOT MIGHT/MAY فاعل MIGHT/MAY فاعل
not.

may

might

She

may.

might.

She

ممکن است نیاید.

ممکن است بیاید.

NOT MIGHT/MAY فاعل MIGHT/MAY فاعل
not

may

might

I

might.

may.

I

ممکن است نخوانم.

ممکن است بخوانم.

سوالات خبری
شکل اصلی فعل MIGHT WH/WORD

occure?

go?

might

What

Who

چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟

چه کسی ممکن است برود؟

پاسخ ها

They might not agree.

آنها ممکن است موافقت نکنند

Jack's uncle.

عمو/دایی جک

 

 

بیان احتمال در زمان حال و آینده

May و Might  برای بیان احتمال در زمان حال و آینده بکار می‎روند.

Future Possibility

بیان احتمال در زمان آینده

Present Possibility

بیان احتمال در زمان حال

It is rather windy. It may rain tomorrow.

کمی وزش باد داریم. ممکن است فردا باران بیاید.

 

Sara didn’t attend the chemistry class. She may be present  in the next class.

سارا به کلاس شیمی نرفت. ممکن است/احتمالاً در کلاس بعدی حاضر باشد.

A: When does Jack come?

جک چه موقع می آید؟

B: I don’t know exactly. He may come soon.

دقیقاً نمیدانم. ممکن است به زودی بیاید.

A: Who's that woman?

آن خانم کیست؟

B: She might be Julie's aunt.

احتمالاً عمه/خاله ی جولی است.

 

 

 

 May و Might برای بیان چیزی بکار می‎رود که احتمال دارد اتفاق بیفتد ولی قطعی نیست. اگر در مورد چیزی در زمان حال مطمئن هستید، باید از زمان حال ساده یا حال استمراری استفاده کنید. اگر در مورد چیزی در زمان آینده مطمئن هستید، باید از will یا be going to استفاده کنید.

Certain

قطعی

Possible but not sure

ممکن ولی غیر قطعی

A: When is our final exam?

امتحان پایان ترم چه موقع است؟

B: It is on Monday at 9. It is in the test program.

دوشنبه ساعت 9. در برنامه امتحانات نوشته شده.

A: I miss Bob.

دلم برای باب تنگ میشود.

B: He will come to the party tonight.

امشب به مهمانی می آید (خواهد آمد).

A: Where is John?

جان کجاست؟

B: I don’t know exactly. He might be at school.

دقیقاً نمیدانم. ممکن است مدرسه باشد.

A: I want to buy some cheese.

میخواهم مقداری پنیر بخرم.

B: The supermarket might not have. Let's ask by phone.

احتمالاً سوپر مارکت ندارد. بیا  از طریق تلفن بپرسیم.

منبع:lingoties.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pooya Mostajeran

100 فعل پرکاربرد انگلیسی

لیست 100 فعل پرکاربرد و مرکب چند بخشی انگلیسی
100most common English phrasal verbs
100Frequently used Phrasal Verbs
.
همراهان عزیز توجه داشته باشید.
بعد از یه مدت که انگلیسی کار می کنید،دقیقا خودتون تشخیص خواهید داد و یا همین الان که دارید این پست رو می خونید متوجه شده اید که یه فعلهایی وجود داره که دو بخشی اند.
.
مثلا Go down, Take in , Take away, Pull up و .....
.
اینها Phrasal verbs هستند. یا فعلهای عبارتی
استفاده از این افعال در نوشتارتون و صحبت هاتون باعث میشه که دقیقا مثل یک انگلیسی زبان باشید.
.
البته نه اینکه هم معنی اون فعل به صورت تک قسمتی و معمولی وجود نداشته باشه هان. نه
شاید فعل تک قسمتی اش هم وجود داشته باشه. اما بکار بردن Phrasal verb نشون میده که شما خیلی خوب سوار بر صحبت هاتون هستید. و تسلط خوبی دارید.
.
تعریف فارسی فعل عبارتی:
فعلی است که از دو یا چند کلمه ساخته شده است و این کلمات روی هم رفته، نقش یک فعل را بازی می‌کنند و با هم به عنوان یک واحد واژگانی در واژگان اهل زبان ذخیره می‌شوند.
.
دوستان دقت کنید
لیستی که در پایین آمده است گروهی از افعال مرکب را به همراه توضیح آن در بر میگیرد.
به خاطر داشته باشید که انگلیسی زبانان در زبان محاوره ای بیشتر از افعال مرکب استفاده می کنند و افعال تک بخشی (مانند "investigate"به جای "look into" را در متن های نوشتاری مورد استفاده قرار می دهند.
.
در لیست زیر : به خاطر داشته باشید که افعال ستاره دار (*) جدا نشدنی هستند و حرف اضافه بلافاصله باید پس از بخش اصلی فعل قرار گیرد.
به عنوان مثال: I called on Dan درست است نه !I called Dan on . افعالی که ستاره دار نیستند افعال جداشدنی هستند که در آنها حروف اضافه یا بلافاصله پس از فعل قرار می گیرد یا پس از مفعول جمله،
به عنوان مثال:
I brought the children up
یا
I brought up the children
هر دو درست هستند.
.
نکته مهم:
به خاطر داشته باشید که در مورد افعال جداشدنی چنانچه مفعول جمله یک حرف اضافه باشد باید در بین بخش اصلی فعل و حرف اضافه قرار گیرد
(I brought them up درست است نه I brought up them).
.
نکته و دقت :
بدیهی است که با جستجو نمودن هر کدام از این افعال عبارتی در گوگل هزاران مثال خواهید یافت.
.
لطفا" از اون مثالها یکی دو تاش رو در کامنت بگید همراه با ترجمه که دیگران هم یاد بگیرند.
.
سپاس از همراهی شما
.
انگلیسی مثل آب خوردن
.
این هم از لیست:
--------------------------
Ask out
دعوت از یک خانم یا آقا برای قرار ملاقات
===========
B
Bring about
موجب شدن
.
Bring up
1- تربیت بچه ها ۲- مطرح کردن یک موضوع
===========
C
Call back
جواب تماس تلفنی کسی را دادن
.
Call in
دعوت برای حضور در یک محل رسمی برای امری خاص
.
Call off
لغو کردن
.
Call on*
1-ملاقات کردن
2-در کلاس درس از شاگرد سؤال پرسیدن
.
Call up
تماس تلفنی برقرار کردن
.
Catch up (with)*
به سطح کسی رسیدن
.
Check in*
در هتل ثبت اطلاعات کردن
.
Check into*
تحقیق کردن
.
Check out
1- از کتابخانه کتاب گرفتن
۲- تحقیق کردن
.
Cheer up
شاد کردن یا بخشیدن حسی خوب به کسی یا گروهی از افراد
.
Clean up
تمیز و مرتب کردن
.
Come across*
یافتن شانس انجام کاری
.
Cross out
خط زدن
.
Cut out
کار آزار دهنده ای را متوقف کردن
===========
D
Do over
تکرار کردن
.
Drop by*
سرزدن
.
Drop in (on)*
سرزدن
.
Drop off
چیزی یا کسی را در محلی گذاشتن
.
Drop out (of)*
ترک درس و مدرسه کردن
===========
F
Figure out
یافتن پاسخ منطقی برای یک سؤال یا مسئله
.
Fill out
فرمی را تکمیل کردن
.
Find out
پی بردن به اطلاعات
.
Get along (with)*
یک رابطه خوب داشتن
.
Get back (from)
1- از جایی برگشتن
۲- دوباره دریافت کردن
.
Get in, get into*
1- داخل ماشین شدن
۲- وارد شده یا رسیدن به یک محل
.
Get off*
از یک وسیله نقلیه خارج شدن یا پیاده شدن
.
Get on*
ورود به یک وسیله نقلیه
.
Get out of*
1- از یک وسیله نقلیه خارج شدن
۲- از یک عمل ناخوشایند جلوگیری کردن
.
Get over*
بهبود یافتن از بیماری
.
Get through*
خاتمه دادن
.
Get up*
از روی تخت یا صندلی بلند شدن
.
Give back
چیزی راب ه کسی بازگرداندن
.
Give up
انجام کاری را متوقف کردن
.
Go over*
مرور یا کنترل کردن
.
Grow up*
رشد سنی کردن و به بلوغ رسیدن
===========
H
Hand in
تکلیف درسی را تحویل استاد دادن
.
Hang up
1- یک مکالمه تلفنی را قطع کردن ۲- لباسی را آویزان کردن
.
Have on
پوشیدن
===========
K
Keep out (of)
وارد نشدن
.
Keep up (with)*
در یک موقعیت یا سطح ماندن
.
Kick out (of)
کسی را وادار به ترک محلی کردن
--------------------------
L
Look after*
مراقبت کردن
.
Look into*
تحقیق کردن
.
Look out (for)*
مراقب بودن
.
Look over
مرور یا کنترل کردن
.
Look up
در یک کتاب مرجع به دنبال اطلاعات گشتن
===========
M
Make up
1- ساختن ۲- کار قدیم را انجام دادن
===========
N
Name after
اسم کسی را برای بچه انتخاب کردن
===========
P
Pass away*
مردن
.
Pass out
1- توزیع کردن
۲- بیهوش شدن
.
Pick out
انتخاب کردن
.
Pick up
1- کسی را از محلی برداشتن
۲- دست کسی را گرفتن
.
Point out
توجه کسی را جلب کردن
.
Put away
چیزی را در جایی خاص به کناری گذاشتن
.
Put back
به موقعیت قبلی باز گشتن
.
Put off
به تعویق انداختن
.
Put on
پوشیدن
.
Put out
سیگار یا آتش را خاموش کردن
.
Put up with*
تاب آوردن، تحمل کردن
===========
R
Run into
اتفاقی با کسی برخوردن
.
Run across
اتفاقی یافتن
.
Run out (of)
تمام شدن مایحتاج
===========
S
Show up*
ظاهر شدن و مطرح شدن
.
Shut off
یک ماشین، وسیله یا لامپ را از کار نگاه داشتن
===========
T
Take after*
به فردی شبیه بودن
.
Take off
1- در آودن لباس
۲- به مسافرت رفتن
۳- (هواپیما) بلند شدن از زمین
.
Take out
1- کسی رابیرون بردن
۲- حذف کردن
.
Take over
کنترل چیزی را بدست گرفتن
.
Take up
یک فعالیت جدید را شروع کردن
.
Tear down
خراب کردن و با خاک یکسان کردن
.
Tear up
به اجزاء کوچکتر تقسیم کردن
.
Think over
در نظر گرفتن
.
Throw away
دور ریختن و خلاص شدن
.
Throw out
دور ریختن
.
Throw up
استفراغ کردن
.
Try on
پرو کردن لباس
.
Turn down
درجه چیزی را کم کردن
.
Turn in
1- تحویل پروژه درسی
۲- به رختخواب رفتن
.
Turn off
خاموش کردن یک ماشین یا لامپ
.
Turn on
روشن کردن ماشین یا لامپ
.
Turn out
چراغ را خاموش کردن
.
Turn up
تشدید کردن، زیاد کردن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pooya Mostajeran